نویسنده: آیت الله جعفر سبحانی




 

مقدمه:

با کتاب «تفسیر آیات مشکله» آشنا شویم:
اخیراً کتابی در تبریز به این نام چاپ و منتشر شده است، ولی قسمت معظم آیاتی که در آن کتاب عنوان شده ابداً از آیات مشکله نیست، و برخی نیز برای تزریق عقائد مخصوصی که نویسنده آن کتاب دارد، عنوان شده است و قسمتی مختصر که جا دارد آنها را «آیات مشکله» بخوانیم، مورد بررسی صحیح قرار نگرفته است.
شکی نیست وجود این کتاب در دسترس گروه بی اطلاع و ساده لوح مایه ی انحراف عقیده است زیرا نتیجه ای که خواننده از این کتاب می برد این است که:
انبیاء معصوم نبودند، گاهی و یا پیوسته خدا را نافرمانی می کردند.
هیچ گاه خدا مودت خویشاوندان رسول خدا را بر ما لازم نکرده است.
آیه ی: (الیوم اکملت لکم دینکم) درباره ی علی نازل نشده است.
خطبه معروف صدیقه طاهره (علیها سلام) مجعول است و هکذا...
روی این ملاحظات برخی از دوستان نگارنده درخواست کردند که درباره ی این کتاب صفحاتی بنویسد از این رو بر خود لازم دیدم که پاره ای از این آیات را که لغزش های نویسنده تفسیر در تفسیر آنها نابخشودنی است، عنوان نموده و به تفسیر آن، و ردّ گفتار وی بپردازد.
***
(مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کَانُوا أُولِی قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ‌)
(توبه، آیه 113).
«پیامبر و کسانی که ایمان آورده اند حق ندارند برای مشرکان پس از آنکه روشن گشت که آنها اهل آتش هستند، طلب آمرزش کنند، هر چند آنان از نزدیکان آنها باشند». (1)
نویسنده «تفسیر آیات مشکله قرآن» در ذیل این آیه می کوشد ابراهیم را که در حق«آزر» استغفار کرد، به گونه ای تبرئه کند، و می گوید: حضرت ابراهیم که در حق«پدرش» استغفار کرده، مرتکب گناهی نشده است زیرا نمی دانست که او از روی عناد «حقایق» را انکار می کند، وقتی عناد او روشن گشت از او دوری جست.
در این که ابراهیم مرتکب گناهی نشده است، شکی نیست و نیازی به گفتگو ندارد زیرا آیه بعدی این نکته را روشن می سازد آنجا که می فرماید:
(وَ مَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ‌)
(سوره توبه، آیه 114)
ولی از تکرار کلمه«پدر» در این بحث، چنین بر می آید که کسی که ابراهیم در حق او(آزر) استغفار کرده بود، پدر واقعی ابراهیم بوده است.
در صورتی که میان شیعه امامیه، مشهور و معروف این است که تمام پدران پیامبران مؤمن و موحد بوده اند و نور نبوت در صلب پدری مشرک و کافر نمی گیرد. (2)
کلمه«اب» که در آیات(3) مربوط به حضرت ابراهیم وارد شده است به معنی پدر اصطلاحی نیست، بلکه مراد از«اب» در این مورد «عمو» و مانند آن است و در قرآن گواه روشنی است که این لفظ در این مورد نیز به کار می رود، اینک گواه:

لفظ اب در مورد عمو

در خود قرآن مجید، کلمه «اب» در مورد«عمو» به کار رفته است چنان که می فرماید:
(إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ إِلهاً وَاحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ)
(بقره، آیه 133).
«هنگامی که یعقوب به فرزندان خود گفت: پس از من چه چیز را می پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که خدای یگانه است پرستش می کنیم و ما تسلیم او هستیم».
جای شک نیست که اسماعیل عموی یعقوب بوده نه پدر او زیرا یعقوب فرزند اسحاق است که برادر اسماعیل بود ولی با این وضع، فرزندان یعقوب اسماعیل را که عموی یعقوب بود، پدر او خواندند.
اکنون که واژه«اب» در قرآن به معنی«عمو» نیز به کار رفته است، هرچند این استعمال به صورت مجازی بوده دیگر قاطعانه نمی توان گفت: آزر پدر ابراهیم بوده است، خصوصا که تاریخ گواهی می دهد که آزر سرپرستی ابراهیم را بر عهده داشت، و او پیوسته به آزر به چشم پدری می نگریست و از این جهت او را«پدر» می نامید، بلکه اگر قرائتی بر پدر نبودن او گواهی داد، باید گفت استعمال «اب» درباره او«مجاز» بوده است.

قرآن آزر را پدر ابراهیم نمی داند:

تا این جا روشن گردید که لفظ «اب» در قصه ابراهیم می تواند به معنی «عمو» و مانند آن باشد، هرچند دلیل قطعی بر آن اقامه نگردید ولی اکنون ثابت می کنیم که این لفظ در داستان«ابراهیم» حتما به معنی عمو و مانند آن است نه به معنی پدر واقعی و این حقیقت با توجه به مطلب یاد شده در زیر روشن می گردد.
مسلمانان از پیامبر اسلام خواستند که درباره پدران کافر آنان دعا کند و استغفار ابراهیم را درباره آزر دستاویز قرار دادند، قرآن در پاسخ تقاضای آنان چنین می فرماید:
(وَ مَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ‌)
(توبه، آیه 114).
«طلب آمرزش ابرهیم برای آزر، به خاطر وعده ای بود که ابراهیم به وی داده بود، وقتی برای ابراهیم روشن شد که او دشمن خدا است از او دوری جست و حقا که ابراهیم مرد بردباری بود».
گفتگوی ابراهیم با آزر که توأم با وعده آمرزش برای او بود و سرانجام منجر به قطع روابط با وی گشت. تمام، در دوران جوانی ابراهیم و در سرزمین «عراق» بود و هنوز آهنگ فلسطین، و مصر و حجاز نکرده بود، و این می رساند که ابراهیم در دوران جوانی پیوند معنوی خود را با «آزر» برید، و دیگر در حق او دعا نکرد.
ولی آیه دیگر حاکی است که ابراهیم در دوران پیری «والد» خود را به طور قطع دعا کرده است و این مواقعی بود که از بنای کعبه فارغ گشته و کهولت کامل او را فرا رسیده بود.
گواه بر این که او موقع فراغ از بنای کعبه پیر بود، آیه یاد شده در زیر است:
(الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ)
(سوره ابراهیم، آیه 39).
«ستایش خدایی را که در دوران پیری اسماعیل و اسحاق را به من بخشید».
این آیه می رساند که هنگام تولد اسماعیل، ابراهیم پیر بوده است تا چه رسد به هنگامی که او با همکاری فرزند خود (اسماعیل) کعبه را می ساخت.
گواه بر این که او بر «والد» (پدر) خود پس از ساختن کعبه دعاء نمود آیه یاد شده در زیر است:
(رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ‌)
(ابراهیم، آیه 41).
«پروردگارا پدر و مادرم و مؤمنان را روزی که حساب برپا می شود، بیامرز».
این آیه می رساند که ابراهیم در پایان عمر، پدر خود را دعا کرده است.
هرگاه پدری که در این آیه مورد مهر و علاقه ابراهیم قرار گرفته است همان «آزر» باشد، معلوم می شود که ابراهیم تا دم مرگ، تا آخرین ساعات زندگانی، با او قطع رابطه نکرده و گاهی برای او نیز طلب آمرزش می کرده است، در صورتی که آیه ای که در پاسخ تقاضای مشرکان وارد شده به طور آشکار می رساند که ابراهیم در همان دوران جوانی، پس از روشن شدن مطلب که «آزر» مرد لجوج و عنود است، از او تبری کرد و دیگر در حق او دعا ننمود.
از ضمیمه کردن این دو آیه (در آغاز جوانی از آزر برید، در دوران پیری دعا کرد) روشن می شود که شخصی در آغاز کار (دوران جوانی) برای ابد مورد تنفر ابراهیم قرار گرفت، غیر آن شخصی است که در پایان عمر مورد توجه و یاد او بود، و او را با طلب مغفرت یاد می کرده است.
روی همین جهت می توان علت اختلاف در تعبیر را فهمید، جائی که سخن از «آزر» در میان باشد آنجا که با کلمه «اب» که در مورد عمو نیز به کار می رود، تعبیر می کند، و در حالی که کسی را که در پایان عمر خود دعا می کند با لفظ «والد» یاد می نماید و لفظ مزبور فقط در پدر به کار می رود.

بار دیگر خلاصه سخن را در سه بخش یادآور می شویم:

1- ابراهیم در سرزمین عراق به دنیا آمد، و در همان جا با بت پرستان به مبارزه برخاست، و تمام گفتگوهای او با«آزر» و وعده دعا درباره وی، آنگاه قطع رابطه با او، همگی در این سرزمین بوده است، وقتی او را در میان آتش افکندند خدا او را نجات داد، او با«لوط» به سرزمین«فلسطین» که قرآن از آن با جمله(الی الارض التی بارکنا) (سوره انبیا، آیه 69) یاد می کند، مهاجرت نمود، و در همان جا خدا به او دو فرزند به نام اسحاق و یعقوب عطاء کرد چنان که می فرماید:
(قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاَماً عَلَى إِبْرَاهِیمَ‌ * وَ أَرَادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِینَ‌ * وَ نَجَّیْنَاهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا لِلْعَالَمِینَ‌ * وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ نَافِلَةً وَ کُلاًّ جَعَلْنَا صَالِحِینَ‌)
(انبیاء آیه های 69 - 72)
«به آتش گفتیم برای ابراهیم سرد و سلامت باش، با او از در حیله وارد شدند آنان را از زیان کاران قرار دادیم، او و لوط را نجات دادیم و به سرزمینی که آنجا را که برای جهانیان پربرکت کردیم، روانه ساختیم و به او اسحاق و یعقوب دادیم و هر یک از صالحان می باشند».
بنابر مفاد این آیات، تمام جریان مبارزه ها و وعده ها و دعاها سپس قطع رابطه و ترک دعا، همگی در دوران جوانی و در موقعی بود که ابراهیم در سرزمین عراق زندگی می کرد.
2- آنگاه ابراهیم در دوران پیری سفری به حجاز می کند و از طرف خداوند مأمور می گردد که بنای کعبه را تجدید کند، او پس از فراغت از بنای کعبه چنین می گوید:
(الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ * رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دُعَاءِ * رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ‌)
(ابراهیم، آیه های 39 - 41).
«سپاس خدای را که در دوران پیری به من اسماعیل و اسحاق را عطاء فرمود خدایم شنونده دعاهای بندگان است پروردگارا مرا و ذریه مرا به پا دارنده نماز قرار بده، دعای مرا بپذیر پروردگارا مرا و والدم و مؤمنان را روز برپایی حساب بیامرز».
3- تمام گفتگوهای ابراهیم با آزر، در سرزمین عراق، پیش از مهاجرت به فلسطین، تا چه رسد به زمان بنای کعبه بود، اگر قرآن می گوید ابراهیم به آزر چنین گفت:
(وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْنَاماً آلِهَةً إِنِّی أَرَاکَ وَ قَوْمَکَ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ‌)
(انعام، آیه 74).
«آنگاه که ابراهیم به پدر خود آزر گفت آیا بتها را خدایان خود اخذ می کنی من تو و قوم تو را در گمراهی آشکار می بینم».
همه این گفتگوها در سرزمین عراق انجام گرفته است، نه در سرزمین فلسطین و نه در سرزمین حجاز. روشن ترین گواه بر اینکه تمام مذاکرات ابراهیم با آزر از وعده دعا گرفته تا تبری در سرزمین عراق بوده است آیه یاد شده در زیر است:
(قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَ الَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَ بَدَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَ الْبَغْضَاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلاَّ قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَ مَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ رَبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنَا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ)
(ممتحنه، آیه 4)
«برای شما در ابراهیم و افرادی که با او بودند پیشوائی خوبی است آنگاه که به بستگان خود گفتند ما از شما و از معبودهای شما جز خدا دوری می جوییم ما به آنها کفر می ورزیم میان ما و شما دشمنی و عداوت پیوسته آشکار گشته است تا به خدای واحد ایمان بیاورید مگر گفتار ابراهیم به پدر خود که در حق تو استغفار می کنم و مالک چیزی برای تو از خدا نیست».
این آیه می رساند که ابراهیم در همان سرزمین قبل از مهاجرت به سرزمین فلسطین، وعده دعا داده است.
همچنین آیه یاد شده در زیر می رساند که ابراهیم در همان سرزمین عراق قبل از مهاجرت، از پدر برید و دیگر در حق او استغفار نکرد آنچنانکه می فرماید:
(وَ مَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَأَوَّاهٌ حَلِیمٌ‌)
(توبه، آیه 114).
«طلب آمرزش ابراهیم برای پدر خود به خاطر وعده ای بود که به او داده بود وقتی روشن شد که او دشمن خدا است از او دوری جست و حقا که ابراهیم مردی بردبار بود».
این آیه می رساند به مجرد روشن شدن وضع آزر برای ابراهیم فورا از او برید و در حق او استغفار نکرد.
اکنون باید دید وضع آزر برای ابراهیم در چه زمانی روشن شد به طور مسلم این جریان قبل از افکندن ابراهیم به آتش بوده است زیرا شرکت او (4) درباره سوزاندن ابراهیم نشانه عناد او با حق بود و تصمیم بر سوزاندن ابراهیم در سرزمین ابراهیم در سرزمین عراق بوده نه فلسطین و نه حجاز.
از این سه فراز از آیات نتیجه می گیریم: آزر که ابراهیم از او در دوران جوانی در سرزمین عراق برید و دیگر در حق او استغفار نکرد، غیر از «والد» است که در دوران پیری در سرزمین حجاز پس از پایان یافتن جریان بنای کعبه، در حق او دعا کرد.
و از آنجا که لفظ «اب» هم در پدر و هم در عمو به کار می رود ولی لفظ «والد» تنها در پدر واقعی استعمال می شود طبعا باید گفت مقصود از لفظ «اب» در باره آزر همان معنای وسیع است به معنی مربی که در عمو نیز بکار می رود و طبعا آزر پدر واقعی نبود، بلکه استعمال لفظ «اب» در او یک نوع مجاز بوده است.
در پایان یادآور می شویم که در تفسیر«مجمع البیان» (5) اجمال این استدلال آمده است و این گونه تفسیر، مصداق روشن تفسیر آیه، به آیه است.

پی نوشت ها :

1- مربوط به مطلب 15 ص 184 – از کتاب «تفسیر آیات مشکله قرآن» و هدف از طرح آیه، تأیید نظریه برخی از دانشمندان اهل تسنن است که می گویند: لازم نیست که پدر و مادر پیامبران الهی، موحد باشند.
2- شیخ مفید در کتاب «اوائل المقالات» این مطلب را مورد اتفاق علمای امامیه دانسته است و گروه زیادی از دانشمندان اهل تسنن نیز بر این عقیده اند (به کتاب اوائل المقامات فی المذاهب المختارات، ط تبریز، ص 12 و 13) مراجعه بفرمائید.
3- لفظ «اب» در سرگذشت ابراهیم در سوره های انعام، آیه 74، توبه، آیه 114 – مریم، آیه های 42، 43، 44، 45 – انبیاء، آیه 52 – شعراء، آیه 70، صافات، آیه 85 – زخرف، آیه 26 – ممتحنه، آیه 4 وارد شده است.
4- سوره انبیاء، آیه 69.
5- مجمع البیان، ج 3، ص 319.

منبع :سبحانی، جعفر (1387)، تفسیر صحیح آیات مشکله قرآن، قم: مؤسسه امام صادق (ع)، چاپ چهارم.